جدول جو
جدول جو

معنی پول کیاده - جستجوی لغت در جدول جو

پول کیاده
(دَ)
دهی از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل. دشت، معتدل، مرطوب، مالاریائی، دارای 140 تن سکنه. مازندرانی و فارسی زبان. آب آن از چشمه، محصول آنجا برنج و صیفی، شغل اهالی زراعت، راه آنجا مالرو است. این ده از دو محل بالا و پائین تشکیل گردیده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پول سیاه
تصویر پول سیاه
پول فلزی بسیار کم ارزش، سکۀ کم بها، پول خرد کم ارزش، فلس، پرپره، پشیز، پاپاسی، پول خردی که سابقاً از مس سکه می زدند، سکۀ مسی
فرهنگ فارسی عمید
(دِ)
دهی است از دهستان بالا خیابان بخش مرکزی شهرستان آمل که در 8 هزارگزی جنوب باختری آمل واقع شده. دشتی است معتدل و مرطوب و مالاریایی و 60 تن سکنه دارد. آبش از نهر شلیت هراز و محصولش مختصر برنج و غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان شالبافی و راهش مالرو است. در تابستان عده ای از سکنه به ییلاق کزناسرا میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
از دهکده های هزارجریب مازندران است. (از سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ص 124 و ترجمه آن ص 166)
لغت نامه دهخدا
(لَ زَ کَ)
نام موضعی به آمل مازندران. (سفرنامۀ رابینو بخش انگلیسی ص 112)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
پول خرد. پشیز. مس مسکوک که بهندی پیا گویند. (غیاث). پول از غیر سیم و زر.
- به یک پول سیاه نیرزیدن، سخت بی ارزش بودن. رجوع به پول شود
لغت نامه دهخدا
پول خرد پشیر مسکوک مسین. یا به یک پول سیاه نیر زیدن، سخت بی ارزش بودن، یا صورت یک پول سیاه پیدا کردن، کاملا از اعتبار و ارزش افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پول سیاه
تصویر پول سیاه
((لِ))
پول خرد، پشیز، سکه مسی
فرهنگ فارسی معین
از توابع دهستان هرازپی جنوبی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
کیسه ی کوچکی که در آن پول ریخته و به گردن می آویختند
فرهنگ گویش مازندرانی